پارت ۱۱مافیای عشق

ویوی ات
وقتی وارد مدرسه شودم انگار برام آشنا بود که چند چیز جلوم رد میشود که یکی اومد
یونا : سلام ات خوبی میگم چرا. دیروز نبودی ها سه زنگ دنبالت گشتم بعد مدیر هم دوربین ها هم گشت تو کجا بودی ها
ات : تعجب کرد بود و گفت : سلام مگه من دیروز اینجا بودم بعد تو کی هستی
یونا : ات تو چی شود من یونا حواست کجاست دیروز نبودی و من و مدیر کیم نگران شودیم دیروز باهم دوست شودیم
ات هم هرچیزی یونا می گفتم یک چیزی رد میشود و نشست و دستاشو هم به سرش و چشماشو فشار میداد و یونا هم خیلی نگران شود و نشست و دست ات رو گرفت و گفت ات چی شوده ات ای دختر ات ات
ات هم همه چیز رو فهمید و نمی خواست یونا هم بفهمه و هیچ کس دیگه و گفت : یونا هی داشتم شوخی میکردم دختر تو چرا جدی گرفتی هاااا😁
یونا : زهرمار دختر دیگه نکن داشتم میمردم اگر من سکته بزنم چی ها
ات : ببخشید راستی دیروز یادم رفته بود که خواب موندم ببخشید
یونا : اشکالی نداره ولی باید به مدیر بگی
ات : مدیر وااااای یونا نگو که به مدیر گفتی اوفففف
یونا:دختر تو نمیدونی دیروز تو با من چکار کردی من داشتم از نگرانی میمردم بعد تو میگی چرا به مدیر می گفتی پس به کی می گفتم که نکنه به جیمین بگم
ات: اووووفففف یونا بابا من که حوصله ندارم بعد تو با جیمین چه کار داری
یونا : چون من دیروز با اون بحث کردم برای تو فکر کردم کار اون بوده ولی به مدیر نگفتم
ات : چه عجب اینو نگفتی نه بابا کار جیمین نبود بیا بریم؟ کلاس بعدن میرم دفتر مدیر
ویو جیمین
خندی عصبی که شوگا و جونگکوک آمدن
جیمین:به به ببین کی باخته
شوگا : تو ما رو گول زدی هااا
جونگکوک : خدا تو رو بکشه جیمین داشتیم از خوشحالی میمردم
جیمین اهههههه وای چه غلط ها میگم من نفر اول میشم میگن نه بعد شما جلوی منو و ات چی می‌گفتیم هااا (جدی . سرد . عصبی)
شوگا و جونگکوک از ترس مردن که گفتن: آه...ه...ه. داداش ما چیزی نگفتیم تو هم جدی گرفتی الفرااااااااررررر
جیمین خندی عصبی : که جدی نگیرم ها وایسین کارتو دارم
که جیمین شوگا رو گرفت و حسابی کتک خورد و جونگکوک هم فرار کرد و شوگا هم افتاد به زمین و جیمین به پا هم کتک میزد و یکی جداشون کرد (تهیونگ بود )
تهیونگ جیمین رو گرفت و از شوگا جداش کرد
تهیونگ : بابا داداش بچه مردم مرد دیگه ولش کن چرا کتکش میزنی
جیمین : به توچی هااا مگه تو وکیلشی هااا (و ته تهیونگ رو هل داد )
تهیونگ : ببین من نه وکیلم نه چیز دیگی هستم ولی تو حق نداری پچه مردم رو کتک بزنی
جیمین : دوست دارم کتکش بزنم تو هم هررررررریییی
شوگا رو به روی تهیونگ کرد و گفت : نه بابا این داداشم خیلی باهم شوخی میکنم وقتی عصبی میشه اینطوری میشه
تهیونگ : این داداشته باشه پس شوخی میکردین ولی این الان شوخی بود ولی اگر جدی بود چه کار میکردی به
دیدگاه ها (۰)

پارت ۱۲

آگاه کردن

پارت ۱۰مافیای عشق

من چقدر با این آهنگ یا این شخص حال میکنم مخصوص شخص جیمین

داشتم موزیک ویدیو دچیتا شوگا رو میدیدم یهو با این صحنه مواجه...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۴#ویو جیمین نشسته بودیم پیش هم و اهو و...

چرا حرف منو باور نمیکنی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط